بی جهت نیست که جلفا را شهر درناها می خوانند. همه چیز در جلفا رنگ وبوی این پرنده زیبا و دوست داشتنی را دارد. مخصوصا در چنین فصلی (نویسنده وبلاگ این نوشته را در مهر ماه نوشته است) میشود با تمام وجود وجه تسمیه این عنوان برای جلفا را درک کرد.
وقتی که همگان در خوابند و ماه آخر تابستان و اول پاییز در آسمان تار و تاریک شبهای جلفا پرتوافکنی میکند. صدای دلنواز قطار درناها را میتوان با تمام جان نیوشید. درناها گویا از روسیه و جنوب سیبری میآیند و میخواهند به سرزمین های دور دست جنوبی سفر کنند.
شاید آنها هم میخواهند مثل حاجی لک لک ها به مکه بروند! آنها هم برای این سفر مجبورند از معبر جنت مکان جلفا عبور کنند. برخی از ایشان نیز لختی در ساحل ارس به سر میبرند و در دامن سبز و نسبتا گرم جلگه این رود پرخروش و در شام های کوچک آن چند روزی را سپری میکنند.